سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مکنون

دارم برایت اشک می ریزم ، نمی دانی

ای آنکه آرامی و آرام دل و جانی

من حرفها دارم درون سینه ام با تو

حتما خودت حرف مرا ناگفته می دانی

چشمم گره می خورد وقتی با دوجشم تو 

خوشحال بودم که تو داری درس می خوانی

درس وفا در جنون درس محبت را 

یعنی که عاشق هستی و معشوق می مانی

ای در طراوت مثل فروردین ، دلت آباد

وی آنکه در احساس مثل مهر و آبانی

آسان نخواهم داد این مهر تو را از دست

عشقت نمی آمد به دست من به آسانی

انصاف کن من تا کجا احساس پروردم

تو با کدامین منطق این احساس می رانی

لیلی فقط با ناز کردن عشق مجنون شد؟

بر دلبران تو سرونازی ، ناز ایشانی

آن واجب الموجود می داند که تنها تو

محبوب این بیچاره در این دارامکانی

دارد طنین مرگ می آید به گوش من

هش دار ای عشق تو باقی ما بقی فانی

قلب سلیمانی من را کن ترور اما

من بازخواهم گشت با سردار قاآنی


نوشته شده در دوشنبه 98/12/12ساعت 9:29 صبح توسط متین| نظرات ( ) |