سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مکنون

اینگونه ام که می نگری من نبوده ام
 من دل ز اهل راز و معما ربوده ام
من هم نشین یاس و عقاقی نبوده ام
من اهل بزم حضرت ساقی نبوده ام
این بوی خون که می رسدت بر مشام  جان
 دارد خبر ز گوهر شبهای بی نشان
 آثار درد بر رخ من حاکی از غم است
 از غصه ای که هر چه بگویم از آن کم است
من غصه دار سلسله عشق و حسرتم
خلوت نشین گوشه ی صحرای حیرتم 
من از قبیله ی گل آلاله بوده ام
 عاشق ولی نه مثل گل لاله بودم
 من عاشقی به سبک خدا می کنم فقط
 دل را زبام سینه رها می کنم فقط

من با کویر بی سر و سامان زندگی

خو کرده ام برای کمی شور بندگی

 


نوشته شده در دوشنبه 89/6/29ساعت 9:13 عصر توسط متین| نظرات ( ) |