سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مکنون

خواستم باز نهانی کنم این راز ، نشد

خواستم تا برسد لحظه ی پرواز نشد

خواستم تا بپرم دور وبر بام شما

گاه هنگامه که آمد ، پر من باز نشد

معتقد بودم اگر بگذردم کار ز کار

معجزی می کنی و چاره به اعجاز نشد

داشتم تازه در این میکده گل می کردم

با نگاهی که تو کردی به دلم باز نشد


نوشته شده در جمعه 91/4/16ساعت 12:17 صبح توسط متین| نظرات ( ) |