سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مکنون

عشق با شور تغزل چو تلاقی می کرد          باز احساس مرا سرکش و یاغی می کرد

جام می باز می افتاد زدست من و باز          باده ای تازه به خم حضرت ساقی می کرد

بلبل طبع من آن بادیه ی گل می دید           بی وفا باز هوای گل و باغی می کرد

صنم میکده دارم چو خمارم دانست              باز در جام قضا باده ی داغی می کرد

شب معراج دلم بود شب همدمی ات           که دلم سیر فضا پای براقی می کرد

دوش در محفل رندان بلاکش دیدم              همه در گرد و کسی شرح فراقی می کرد

 

 


نوشته شده در پنج شنبه 89/12/12ساعت 12:18 عصر توسط متین| نظرات ( ) |