سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مکنون

من به هم ریخته ام باز تو آرامم کن

وحشی دشت منم دوست ، بیا رامم کن

روز و شب در پی اغیار و شکار همه کس

بامدادی تو شکارم کن و در دامم کن

من گدای تو ام و تشنه ی آن باده ی ناب

از شراب دهنت جرعه در این جامم کن

پخته باید بشوم در بته ی عشق شما

فکری ای دوست تو بر حال دل خامم کن

من کبوتر شدم و دور تو در پروازم

جلد این کوچه و این خانه و این بامم کن

گاه در روز خمار تو ام و گاهی شب

غمزه فرموده و مست سحر و شامم کن

من به خوشنامی و خوشرویی ات ایمان دارم

قدحی ریز و به یک جرعه تو بدنامم کن


نوشته شده در پنج شنبه 92/6/21ساعت 6:49 صبح توسط متین| نظرات ( ) |