سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مکنون

زمانه هر چه توانست زیر پایم برد

از آسمان به سرم سنگ بی کسی ها خورد

رساند جان مرا روی لب شبی صدبار

هر آنچه می شدش این گلعذار را پژمرد

الا که در هوست استخوان شکسته مرا

قبا به چهره مکش دلربای عارض ترد

صدای ضجه ی من را چرا نمی شنوی

دوا نمیدهی ام ؟ ده مرا کفن از برد

فدای صورت ماهت فدای لعل لبت 

رها نکن دل من را که عشق خواهد مرد

تو باش و سینه ی من ، من کنار صورت تو

یواش بوسه به رویت ، امان از این برخورد

 


نوشته شده در یکشنبه 92/10/15ساعت 4:10 عصر توسط متین| نظرات ( ) |