اشتیاقی نیست در بی شاخ و بی بر زیستن
در کمال شاخه حکم این است، مثمر زیستن
با عقاب آسمان وقتی که همدم می شوی
می کشاند کار را تا اوج شه پر زیستن
وادی نور است این دار مکافات همه
یادمان اینگونه می دادند بهتر زیستن
ذره ای بودیم و حالا کوه راسخ ، علتش
در پناه چادر زهرای اطهر زیستن
راز خوشبختی است با اهل ولا حب داشتن
تا ابد از دشمن حیدر مکدر. زیستن
زرع دنیا حاصلش عقبی به دادم می رسد
زارع عشقیم ما، از دیده ی تر زیستن
آنچه تقدیر است بر ما جز شهادت چیست هان
ای خوشا اندر طریق این مقدر زیستن
رندی آموز و ره میخانه را در پیش گیر
مست معلوم است از با جام و ساغر زیستن
عاطفه جوشید و گفتم با خودم روز فراق
تا خدا قسمت کند همچون ابوذر زیستن
نوشته شده در یکشنبه 03/10/23ساعت
12:13 عصر توسط متین
نظرات ( ) |