مکنون
انگار دلم دوباره غم دارد و بس وقتی که تو را دوباره کم دارد و بس هر واژه برای من کتابی تازه است وقتی که دو دست من قلم دارد و بس بار غم هجر بس گران است بدوش این پیکره باز پشت خم دارد و بس آوای کسی که می نوازد گوشم آواز کسی است نای نم دارد و بس وادی جنون وادی یکتاخواهی است این بادیه باز چاه زم دارد و بس
نوشته شده در دوشنبه 89/8/17ساعت
4:53 عصر توسط متین| نظرات ( ) |