مکنون
دارم برای حادثه آماده می شوم مانند کسرِ « مرگ به روی حیات خویش» گاهی شبیه کوچه ی بن بست دوری ات من آن جنین خفته به بطن تو ام هنوز انگور وش به تاک محبت معلقم
دارم شبیه شاخه ی افتاده می شوم
کم کم درون صورت خود ساده می شوم
گاهی برای آمدنت جاده می شوم
انگار بعد آمدنت زاده می شوم
بعد از چهل نگاه تو من باده می شوم
نوشته شده در چهارشنبه 90/11/5ساعت
3:13 عصر توسط متین| نظرات ( ) |