سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مکنون

نه من را با غم عشق تو کاری است
نه بعد از این خزان ، فصل بهاری است

و آنجا که تو می گویی بهشت است
نه چیزی جز درخت و جوی جاری است

نه بر هر شاخه گل در باغ عالم
که روییده است چندین دانه خاری است

از این شادم که خارم بر وجودت
از این شادم که حالم حال زاری است

ورای عشق یاران خدایی
دل من از محبت جمله عاری است

فدای گردش چشمان نازت
ولی ... زخم نگاهت ، زخم کاری است

الا ای ساقی میخانه ی عشق
بگو حالا کجا فصل خماری است


نوشته شده در پنج شنبه 90/10/1ساعت 2:3 عصر توسط متین| نظرات ( ) |